به گزارش شهرآرانیوز، احسان خزاعی از چهرههای فعال و پرتلاش تئاتر و سینمای مشهد است؛ هنرمندی که بخشی از مخاطبان او را با فیلم «روشنایی» میشناسند؛ فیلمی که خود خزاعی نویسنده و کارگردانش بود و در آن عشق، میهندوستی و مسئله انتخابهای اخلاقی در کانون روایت قرار داشت. او علاوه بر تجربههای فیلمسازی، سالها در فضای تئاتر مشهد حضور داشته و در کنار بازیگری، به کارگردانی نیز پرداخته است.
خزاعی این روزها با نمایش تازهاش، «درمان خانگی»، دوباره روی صحنه آمده؛ نمایشی کوتاه و خانوادگی که تمرکزش بر تنشهایی است که زیر پوست یک خانه جریان دارد و نیمهشب به شکل انفجاری بروز پیدا میکند. درباره این اثر و مسیر شکلگیریاش، با او گفتوگو کردهایم.
نمایش درمان خانگی این روزها در پردیس تئاتر مستقل، تماشاخانه انوشیروان ارجمند در حال اجراست.
«درمان خانگی» درباره چه چیزی صحبت میکند؟ اصلا ایده آن از کجا شکل گرفت و چه چیزی باعث شد سراغ چنین موضوعی بروید؟
نمایش «درمان خانگی» درباره کشمکشی است که نیمهشب در یک خانواده اتفاق میافتد؛ دعوایی میان پدر و دختر که آرامآرام به تمام اعضای خانواده تسری پیدا میکند. ما در واقع چالشهای رفتاری میان آدمهای یک خانواده را میبینیم؛ مسائلی که سالها پنهان مانده و حالا در این شب سرباز کرده است.
ایده کار، اما کاملا اتفاقی شکل گرفت. شبی با چند نفر از دوستان تئاتری در کافه صحبت میکردیم و دنبال یک کار جدید بودیم. بهزاد آقاجانی (نویسنده نمایشنامه درمان خانگی) گفت سالها قبل ایدهای درباره یک خانواده داشته که هیچوقت کاملش نکرده. موضوعش جذاب بود و از او خواستم آن را بنویسد تا روی صحنه ببریم. حدود یک ماه و نیم وقت گذاشت، متن کامل شد و ما از نیمه اول مهر تمرینها را شروع کردیم. حالا هم به اجرای کار نزدیک شدهایم.
بزرگترین چالش شما در مسیر تمرینها چه بوده و چطور با آنها کنار آمدید؟
به نظرم مهمترین چالش ما رسیدن به اتمسفر موردنظر نمایش بود؛ فضایی که نشاندهنده یک خانواده ایرانی و مشکلاتی باشد که این روزها خیلی از خانوادهها درگیرش هستند. در هنر انفرادی، هنرمند تنهاست و خودش فضا را میسازد؛ اما در تئاتر که یک کار جمعی است، همه اعضای گروه باید به یک حس مشترک برسند. این هم سختتر است، هم زمانبر. فکر میکنم خدا را شکر از عهدهاش برآمدیم و حالا باید دید در اجرا چه اتفاقی میافتد.
در این نمایش میخواهید تماشاگر چه چیزی را حس یا فکر کند؟ به چه برداشت خاصی دوست دارید برسد؟
اصراری ندارم بگویم پیام مشخصی داریم. هنر قرار نیست مستقیم پیام بدهد. اما فکر میکنم مخاطب ارتباطی را خواهد دید که بین آدمها گاهی به سختی شکل میگیرد و گاهی اصلا درست شکل نمیگیرد؛ بهویژه وقتی اختلاف نسلی وجود دارد. این شکافها میتواند شروع معضلات بزرگتر باشد. مخاطب برشی از این مشکلات را میبیند و اگر نمایش باعث شود مخاطب درباره این روابط فکر کند یا تلنگری بخورد، کار ما انجام شده است.
وضعیت تئاتر مشهد را چطور ارزیابی میکنید و به نظرتان چقدر رو به رشد است؟
قطعا وضعیت تئاتر مشهد رو به رشد است. بعد از تهران، تنها شهری هستیم که این تعداد اجرای مداوم در طول سال دارد. گروههای زیادی کار میکنند؛ هم پیشکسوتها و هم نسل جوانتر.
اما اگر بخواهم از مشکلات بگویم، بزرگترین مشکل همان روند اداری طولانی است که بیشتر هنرمندان تئاتر با آن روبهرو هستند. نه اینکه این روند حذف شود، اما باید بهینه شود. گرفتن یک مجوز نباید اینقدر زمانبر باشد. گروهها از همین مسیر درآمد دارند و هر روز تأخیر برایشان هزینه مالی دارد. اگر این روند سریعتر و بهروزتر شود و مسئولان فکری برایش بکنند که کار سختی هم نیست، همه راضیتر خواهند بود.
اگر بخواهید نمایش را در یک جمله برای مخاطب توصیف کنید؟
فکر میکنم این جمله باشد: «راهحل بسیاری از مشکلات انسانی، رواداری است». اگر بپذیریم همانطور که ما نیازها و خواستههایی داریم، آدمهای کنارمان هم نیازهایی دارند و باید به آنها برسند، خیلی از مسائل حل میشود. مشکل این است که خیلی وقتها روادار نیستیم.